چطور کتاب را مثل تخمه بخوریم؟

چطور کتاب را مثل تخمه بخوریم؟
یادداشتی از الهام صباحی؛ مسئول آموزش و پژوهش حوزه هنری خراسان شمالی به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی
يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۴
کد خبر :  ۱۳۴۶۴۹

تخمه خوردن یک حرصی دارد که تا تمام نشود نمی‌توان آن را رها کرد و با هر بار باز و بسته شدن فک، یک دانه کوچک را از میان پوسته با دندان جدا می‌کنیم و می‌خوریم. کتاب هم دقیقاً همین شکلی است. باید کلمات را به دندان کشید تا لذت یک معنا را به جان شیرین خرید و شوری آن را در دهان حس کنیم.
ضرورت مطالعه برای همه بدیهی است و برای چطور خواندن چند فن که رویه کاری خودم است را با شما به اشتراک بگذارم.
اول: کتابی که انتخاب می‌کنید خیلی مهم است. ابتدای کتاب این سؤال را بنویسید و به آن پاسخ بدهید: این کتاب چه نیازی از من را بر طرف می‌کند؟ و چرا باید آن را بخوانم؟ اگر برای این سؤال جوابی نداشتید لطفاً کتاب را نخوانید.
نکته: اگر کسی هم به شما کتابی را معرفی کرد اول این سؤال را بپرسید که این کتاب به چه درد من می‌خورد؟ درد را مشخص کنید؟ صرف خوب بودن هر کتابی دلیل بر این نیست که شما باید آن را بخوانید. درد شما منحصر به شماست؛ اگر مخاطب شما درمان درد را در کتاب درک کرده باشد که پاسخ می‌دهد به چه درد شما می‌خورد.
دوم: ده دقیقه زمان با ساعت یا موبایل تنظیم کنید؛ شروع به خواندن کنید و ببینید که چند صفحه از کتاب را می‌توانید روخوانی کنید. در ده دقیقه مثلا یک صفحه یا پنج صفحه. این مساله از این نظر مهم است که سختی خوانش کتاب برای شما مشخص می‌شود. بعضی کتاب‌ها خوش‌خوان هستند و بعضی کتاب‌ها این طور نیستند و این سختی خوانش به نوع کتاب و مباحثی که مطرح می‌کند نیز متفاوت است.
نکته: برای هر کتاب که دست می‌گیرید این کار را انجام دهید. سطح سرعت مطالعه شما هم مشخص می‌شود.
سوم: تعداد صفحات کتاب را بنویسید؛ مثلا 200 صفحه است و من برای مطالعه این کتاب می‌خواهم 4 روز زمان بگذارم.200 تقسیم بر 4 می‌شود روزی 50 صفحه باید مطالعه کنم. حالا با توجه به سختی خوانش که در قسمت قبل انجام دادم برای مطالعه 50 صفحه در روز باید چقدر زمان بگذارم. مثلا اگر سختی خوانش این کتاب در ده دقیقه برای من ده صفحه باشد، برای مطالعه 50 صفحه نیاز به حدود 50 دقیقه متمرکز دارم تا مطالعه کنم.
چهارم: در روز چقدر زمان برای مطالعه‌ متمرکز می‌گذارید. یک ساعت زمان، معادل یک ساعت زمان است. کسی ‌که می‌گوید از صبح تا شب کتابخانه بودم و فقط دو ساعت مطالعه کردم از او باید پرسید بقیه زمان‌ها دقیقا چه کار می‌کردی؟ برای حل این مشکل ساعتی را کوک کنید تا هر ده دقیقه زنگ بزند. در این بازه‌ی زمانی مطالعه کنید؛ ساعت که زنگ خورد، چشمانتان را ببنید و نفس عمیق بکشید و دوباره برای ده دقیقه بعدی مطالعه آماده شوید. این روش کمک می‌کند تا بفهمید ده دقیقه چقدر طولانی است و ضمنا زمان برایتان اهمیت پیدا می‌کند و تمرکز شما افزایش می‌یابد. با این روش ده دقیقه‌ای، می‌توانید چند بار یک سره مطالعه کنید. کم‌کم دستتان می‌آید بدون حواس پرتی بیش از ده دقیقه را متمرکز مطالعه کنید.
پنجم: کتاب‌های بزرگ را به لقمه‌های کوچک تبدیل کنید. قرار نیست یک کتاب، تمام انرژی شما را بگیرد. کتاب به صفحات و روزهایی که می‌خواهید مطالعه کنید تقسیم کرده و هر روز قسمتی از کتاب را بخوانید.
ششم: کتاب‌های متنوع بخوانید. کتاب‌هایی که شما را به هیجان بیاورد یا آرام کند. مثلا چه اشکالی دارد چند کتاب شعر هم داشته باشید و بخوانید یا داستان‌های کوتاه و کتاب‌های جیبی که همه این‌ها می‌تواند شما را ذوق زده ‌کند.
هفتم: پایان کتاب بنویسید چه شد که این شد؟ از کتاب چه یاد گرفتید؟ لذت بردید یا نه؟ به چه درد می‌خورد؟ از چه بیشتر خوشتان آمد یا نیامد؟
هشتم: با کسی که کتاب مورد نظر شما را خوانده در مورد آن کتاب حرف بزنید و وارد گفتگو بشوید؛ این گفتگو به شما کمک می‌کند تا به جنبه‌های مختلف کتاب آشنا بشوید؛ بخش‌هایی که ممکن است موقع مطالعه از آن عبور کرده باشید یا به اهمیتش پی نبرده باشید.
با تجربه شخصی با این شیوه کتاب خواندن برایتان راحت می‌شود و بعدها خواهید دید در یک بازه زمانی چه قدر مطالعه کرده‌اید.
خوب بخوانیم، کتاب خوب بخوانیم و مطالعات‌مان را به اشتراک بگذاریم، باشد که باب گفتگو باز شود و اندیشه‌ها پروار شوند.

 

ارسال نظر