
فرشتگان کودک ربا/1943/رنگ و روغن روی بوم
"خولیو کاستلانوس" (Julio Castellanos)، نقاش و حکاک مکزیکی بود.
تابلوی "فرشتگان کودک ربا" اثر "کاستلانوس" برای بیننده غربی، اثر تکان دهنده ای است از واقع گرایی اجتماعی که همان قدر مدرن و به موقع است که واقعه رسواکننده دزدی کودکان در دهه 1990. استرالیایی ها ممکن است در آن؛ انتقال کودکان بومی به وسیله مقامات مذهبی و دولتی را ببینند که می خواستند آن هارا برای یک زندگی بهتر به یک جامعه سفید غربی شده ببرند. زنان و مردان بومی با اندوهی وصف ناپذیر به یاد آن واقعه خواهند افتاد. هر دو از ارتکاب ستم هایی خشمگین می شوند که تحت عنوان مصلحت عمومی صورت می گیرد.
برای"خولیو کاستلانوس"، مرگ کودکان فقیر واقعه ای هر روزی است. از دوران پیش از ورود اسپانیایی ها، مرگ به عنوان بخشی از زندگی بزرگ داشته می شد؛ و با مذهب کاتولیک فرشته ها نیز آمدند، به طوری که حتی فرشته مرگ، که در این جا دیده می شود، بیشتر به چشم فرشته نگهبانی نگریسته می شد که روح را به بهشت باز می گرداند.این نقاشی مثل صحنه ای از نمایش است؛ فضای اطراف هم نوعی صحنه آرایی است. صحنه با یک دیوار به دو بخش تقسیم شده است. از پنجره فرشته ای پا بیرون می گذارد، و با این کار زندگی بیرون را به عرصه اصلی واقعه در داخل پیوند زده است.
"کاستلانوس"، این نقاشی را در 39 سالگی، چهار سال پیش از مرگ نابهنگامش کشید.