
مسیح در بیابان/1939/ رنگ لعابی روی فیبر

گوستاو ون دو ووستین
"گوستاو ون دو ووستین" (Gustave Van de Woestijne)، از نقاشان بلژیکی مشهور سبک اکسپرسیونیسم بود. او از پیروان مکتب لاتِم بود. لاتِم به معنای مکانی است که آدم های درمانده، فقیر، تنها و نابینا برای خودشان تاسیس می کنند.
"ون دو ووستین" تابلوی "مسیح در بیابان" را با تصویر کردن چشمانی دارای ترکیب روشن و جزیی نمایانه ی حیرت انگیز آغاز کرد و سپس به ساختن فضای پیرامون این کانون مرکزی پرداخت.
پیکر مسیح تا حدی در سمت چپ وسط بوم، بیانگر نوعی سکوت درونی خالی از حرکت است، شبیه یکنواختی ابدی بیابان اطراف. در ترکیب بندی اندام مسیح هیچ گونه تقارنی به کار نرفته است. هر یک از دو چشم غرق در دنیاهای متفاوت، با مراحلی متفاوت از توجه. یک چشم خیره مانده است، گویی آن چه دیده شده روشنی، پاکی، توانمندی، امید و امنیت را القا می کند؛ دیگری نشان از ابهام و نبود شفافیت دارد و گم گشته در آشفتگی و اندوه است و به جهتی متفاوت می دهند: یکی چیزهایی را در افق می بیند- چیزهایی دسترس ناپذیر در این دنیا اما مطلقا ضروری برای معنای زندگی؛ چشم دیگر نشان دهنده تجربه "ون دو ووستین" است؛ تنهایی گریز ناپذیر، معنی دار و پرسنده.
چهره نشان از انضباط زاهدانه برای بازگشت به باطن و رویارویی با پارگی ذاتی سرشت انسانی دارد که در ترکیب بندی عجیب دست ها نمود آشکارتر یافته است.
تن پوش مسیح تصویر جامه ای است یکپارچه، بدون تزیین یا برجسته نمایی. در این اثر سه فضای عمده رنگ آمیزی شده حضور دارد: سر مسیح با رنگ مشکی دست نخورده موها، همخوانی چهره با یک دست، تن پوش رنگ پریده و بیابان.
تصویر مسیح در این جا بیان گر تجربه عریان و پرخلا ورود به تنهایی به عنوان تنها راه دسترسی به تامل در واقعیتی دور از انتظار است. نقاش ماجرای شخصی خویش را آشکار می کند.