... هنرمندان دورهگرد، ضمن ادامه بهترین سنتهای هنر رئالیستی روسیه و جهان، راه خود را بهطور کامل از قواعد و اصول فرهنگستانی جدا ساختند. آنها تلاش کردند تا تجربه استادان قدیمی را بهتر بشناسند و در عین حال، بیشترین توجه خود را معطوف آثار نقاشان جدید روپای غربی نمودند...
نقاشان سیّار به قضاوت عامه مردم، اعتماد داشتند و به زبانی ساده که برای افراد ناآشنا قابل فهم و از نظر هنری بینقص باشد، با آنها از مشکلات بزرگی که هیچکس نسبت به آنها بیتفاوت نبود، سخن میگفتند.
جوتو، اصول نقاشی طبیعتگرا (همچون عمق نهائی، کالبدشناسی، حجم نهائی، تعیین منبع نور و غیره) را برپایه تجربهها و مشاهدات عینی خود در طبیعت میشناخت و بکار میبرد. این اصول بعدها توسط نقاشان دیگر کاملتر شد و تحت ضابطهای معین درآمد و مبنای کار نقاشان رنسانس و بعد از رنسانس قرار گرفت.
چلیپا نقاشی را در خون خود دارد و میراثدار استاد حسن اسماعیلزاده ـ بقیـهالسیف نقاشی مردمی قهوهخانه ـ و از مؤسسان نقاشی انقلاب اسلامی. ایشان و نقاشانی چون حسین خسروجردی، حبیب صادقی، ایرج اسکندری و ... نخستین کسانی بودند که دوشادوش شاعران و نویسندگان انقلاب، ندای روح جمعی کشور ایران را لبیک گفتند و قدم در راهی دشوار نهادند و نهراسیدند و طعن و لعن و دشنام بیگانه و سرزنش خویش و کج فهمی برخی خشکاندیشان را به جان خریدند و با دست تهی آغاز به کار کردند. به این معنا که در آغاز نهضت 57 هیچ یک از نقاشان انقلابی نمیدانستند از کدام الگو باید پیروی کنند.
جنبش نوگرایی در سالهای اولیهی انقلاب، اوقاتی بحرانی را طی مینمود، برخی از هنرمندان با سابقه این جنبش در واکنش به وقایع جاری دست از کار کشیدند و عدهای دیگر به خارج از کشور رفته و فعالیت هنری خود را در آنجا تداوم بخشیدند و عملا صحنه برای نیروهای جوان و انقلابی خالی شد، این گروه از هنرمندان به همراهی برخی از هنرمندان با سابقه، هنری با ویژگیهای انقلابی و مذهبی را جایگزین هنر رسمی دوره قبل کرد.